شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب

یکشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۲ - 0:1 - علی رضا نقش نیلچی - فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث... بفرمودشان تا نوازند گرمنخوانندشان جز به آواز نرمچنین گفت کاین را ستایش کنید ...فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴... همی پروراندت با شهد و نوشجز آواز نرمت نیاید به گوشیکایک چو گیتی که گسترد مهر ...فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴... بدو بگرود شهریار جهانهمان به که با او به آواز نرمسخن گویم و دارمش چرب و گرم ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۱... بود آشکارای او چون نهاندگر آنک دارند آواز نرمخرد دارد و شرم و گفتار گرم ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲... روانت خرد باد و دستور شرمسخن گفتن خوب و آواز نرمخداوند پیروز یار تو باد ...۱۵۷فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نرسی بهرام » پادشاهی نرسی بهرام... که ما را فزونی خرد داد و شرمجوانمردی و داد و آواز نرمهمان ایمنی شادمانی بود ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۶... کنیزک همی خواستی شیر گرمنهانی ز هرکس به آواز نرمچو کشتی یکی جام برداشتی ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۳... فرستاده ای جست بارای و شرمکه دانش سراید به آواز نرمدبیری بزرگ و جهاندیده ای ...۱۶۴فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱... بدان کارها تیز بشتافتیبه گفتار گرم و به آواز نرمفرستاده را راه دادی به شرم ...۱۶۵فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۲... سخن گوی وز مردم کاردانبگفتند هریک به آواز نرمکه ای شاه باداد و با رای و شرم ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۶... یکی مرد پیرست با رای و شرمسخن شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

دوشنبه سی ام بهمن ۱۴۰۲ - 1:48 - علی رضا نقش نیلچی - فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر... گواهی دهم کاین سخن ها ز اوستتو گویی دو گوشم پر آواز اوستعلی را چنین گفت و دیگر همین ...۲فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور... خداوند رای و خداوند شرمسخن گفتن خوب و آوای نرممرا گفت کز من چه باید همی ...۳فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود... به دل گفتم این خواب را پاسخ استکه آواز او بر جهان فرخ استبر آن آفرین کو کند آفرین ...۴فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱... همی گفت با هر کسی رای خویشجهان کرد یک سر پر آوای خویشکیومرث زین خود کی آگاه بود ...۵فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث... بفرمودشان تا نوازند گرمنخوانندشان جز به آواز نرمچنین گفت کاین را ستایش کنید ...۶فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱... ز فرمان تن آزاده و ژنده پوشز آواز پیغاره آسوده گوشتن آزاد و آباد گیتی بر اوی ...... به فرمان مردم نهاده دو گوشز رامش جهان پر ز آوای نوشچنین تا بر آمد بر این روزگار ...۷فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴... همی پروراندت با شهد و نوشجز آواز نرمت نیاید به گوشیکایک چو گیتی که گسترد مهر ...۸فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷... که چون کاوه آمد ز درگه پدیددو گوش من آواز او را شنیدمیان من و او ز ایوان درست ...... بدان بی بها ناسزآوار پوستپدید آمد آوای دشمن ز دوستهمی رفت پیش اندرون مرد گرد ...۹فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱... شنید آن سخن کارزو کرد مرگبه دشنام زشت و به آواز سختشگفتی بشورید با شوربخت ...۱۰فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲. شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

۱ ۳۳ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۳ بزد مهره در جام بر پشت پیل ازو برشد آواز تا چند میل خروشیدن کوس با کرنای ... ۳۴ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲ ... همی بر کمر ساختم بند خوش چو آوای زنگ آمد از پشت پیل خروشیدن کوس بر چند میل ... ۳۵ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱ ... چو خراد و گرگین و رهام نیو به آواز گفتند ما کهتریم زمین جز به فرمان تو نسپریم ... ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۳... یکی شاه با فر و بخت جوانز تخم فریدون یل کیقبادکه با فر و برزست و با رای و دادفردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵... بخندید و گفتش که ای پهلوانز تخم فریدون منم کیقبادپدر بر پدر نام دارم به یاد ...فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹... سه چیزست بر تو که اندر جهانکسی را نباشد ز تخم مهانیکی آنک از تخمه کیقبادهمی از تو گیرند گویی نژاد ...... ز بخت آنچ پرسند پاسخ بودز تخم فریدون وز کیقبادفروزنده تر زین نباشد نژاد ...فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱... که آمد ز توران جهاندار شادسر تخمه نامور کیقبادفرستاده بختیار و سوار ...فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۷... که کردی پدر بر پشین آفرینپشین بود از تخمه کیقبادخردمند شاهی دلش پر ز داد ...فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲... جهاندار و بیدار و فرمان رواهر آنکس که از تخمه کیقبادبزرگان بادانش و بانژاد ...... دگر نامداری گروخان نژادجهاندار وز تخمه کیقبادکجا نام آن شاه پیروز بود ...=====================کلید واژه ها و برگزیده هاتخمه کیقباد4ز تخمه کیقبادتخمه نامور کیقبادز تخم فریدون یل کیقباد.......که با فر و برزست و با رای و دادز تخم فریدون منم کیقباد.......پدر بر پدر نام دارم به یادز تخم فریدون وز کیقباد.....فروزنده تر زین نباشد نژادکه آمد ز توران جهاندار شاد.....سر تخمه نامور کیقبادپشین بود از تخمه کیقباد.......خردمند شاهی دلش پر ز داد شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » هجونامه (منتسب)ایا شاه محمود کشور گشایز کس گر نترسی بترس از خدای ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب... گذشته سخن ها همه باز جستز هر کشوری موبدی سالخْوردبیاورد کاین نامه را یاد کرد ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱... چنین گفت بر تخت شاهنشهیکه بر هفت کشور منم پادشاجهاندار پیروز و فرمانروا ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱... کجا شیر مردان جنگ آورندفروزنده لشکر و کشورندکز ایشان بود تخت شاهی به جای ...... گذر کرد از آن پس به کشتی بر آبز کشور به کشور گرفتی شتابچنین سال پنجه برنجید نیز ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴... از ایران و از تازیان لشکریگزین کرد گرد از همه کشوریسوی تخت جمشید بنهاد روی ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳... بر این سان بترسیدی از جان خویشزمین هفت کشور به فرمان تو استدد و دام و مردم به پیمان تو است ...... دد و مردم و مرغ و دیو و پریز هر کشوری گرد کن مهتراناز اخترشناسان و افسونگران ...... سخن دان و بیداردل بخردیز کشور به نزدیک خویش آوریدبگفت آن جگر خسته خوابی که دید ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶... میان بسته فرمان او را سپاهچو خواهد ز هر کشوری صدهزارکمر بسته او را کند کارزار ...-----------------------------------------فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷... نهاده به سر بر ز پیروزه تاجز هر کشوری مهتران را بخواستکه در پادشاهی کند پشت راست ...... بباید بدین داستان داوریک شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵ ... سپهبد چو لشکر به هامون کشید سپاه سه شاه و سه کشور بدید چنین گفت با لشکر سرفراز ... ... برین بر نهادند و برخاستند سه کشور سراسر بیاراستند چو از دژ رها کرد کاووس را همان گیو و گودرز و هم طوس را سلیح سه کشور سه گنج سه شاه سراپرده و لشکر و تاج و گاه ... ----------------------------------------- فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۹ ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵ ... کشانی هم اندر زمان جان بداد چنان شد که گفتی ز مادر نزاد نظاره بریشان دو رویه سپاه ... ۸۷ فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۳ ... چنین کام دشمن بخاری همی ز مادر همه مرگ را زاده ایم میان تا ببستیم نگشاده ایم ... ۸۸ فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴ ... همه سر بدادند یکسر بباد گرامی تر آنکو ز مادر نزاد دلیران پیاده شدند آن زمان ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵... کشانی هم اندر زمان جان بدادچنان شد که گفتی ز مادر نزادنظاره بریشان دو رویه سپاهفردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴... همه سر بدادند یکسر ببادگرامی تر آنکو ز مادر نزاددلیران پیاده شدند آن زمان ...فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۴... نگون شد سر زنگله جان بدادتو گفتی همانا ز مادر نزادفروهل فروجست و ببرید سر ...۹۲فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳... به فرمان و رایت سرافگنده ایمچو رویین و پیران ز مادر نزادچو فرشیدورد گرامی نژاد ...فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷... یکی مرد جنگی فریدون نژادکه چون او دلاور ز مادر نزادنباشد مرا ننگ رفتن به جنگ ...=====================مادر نزادچون او دلاور ز مادر نزادگرامی تر آنکو ز مادر نزادچنان شد که گفتی ز مادر نزاد... یکی مرد جنگی فریدون نژاد.........که چون او دلاور ز مادر نزادکشانی هم اندر زمان جان بداد........چنان شد که گفتی ز مادر نزاد... همه سر بدادند یکسر بباد.......گرامی تر آنکو ز مادر نزاد شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » هجونامه (منتسب ) ... بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بددین پارسی ... نگویی که این خیره گفتن چراست که بددین و بدکیش خوانی مرا منم شیر نر میش خوانی مرا ... ... بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بددین پارسی به دانش نبد شاه را دستگاه ... ... پشیزی به از شهریاری چنین که نه کیش دارد نه آیین و دین ------------------------------- ابوالقاسم فردوسی فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶... مرا پیشتر قیرگون بود مویچو سرو سهی قد و چون ماه رویسپهری که پشت مرا کرد کوز ...فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۸... به دیدار شد چون گل ارغوانسهی قد و زیبا رخ و پهلوانرخ من به پیشش بیاراستی ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۲... به مغز پشنگ اندر آمد شتابچو دید آن سهی قد افراسیاببر و بازوی شیر و هم زور پیل ...فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۲... منیژه چو از خیمه کردش نگاهبدید آن سهی قد لشکر پناه……..================================سهی قد سرو سهی قدسهی قد افراسیابآن سهی قد لشکر پناهمرا پیشتر قیرگون بود موی......چو سرو سهی قد و چون ماه روی. به مغز پشنگ اندر آمد شتاب....چو دید آن سهی قد افراسیابمنیژه چو از خیمه کردش نگاه.......بدید آن سهی قد لشکر پناه شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

پنجشنبه سی ام آذر ۱۴۰۲ - 19:29 - علی رضا نقش نیلچی - فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵... به پیمان که کاووس را با سرانبر رستم آرد ز هاماورانسراپرده و گنج و تاج و گهر ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳... ز هر سو بیورد آوردنیازین هر چه در گنج رستم نبودز گیتی فرستاد و آورد زود ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸... ز فرمان من روی برگاشتیهمان رستم از گنج آراستهنخواهد شدن سیر از خواسته ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷... ز بنده نبودند همداستانمرا گفت رستم ز بس خواستههم از کشور و گنج آراسته ...================================================================فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۲... ز مشک و ز کافور وز بیش و کمکه رستم فراز آورید آن به رنجز شاهان و گردنکشان یافت گنج ...================================================================کلید واژه ها و برگزیده هاگنج رستمگنج رستمازین هر چه در گنج رستم نبود……ز گیتی فرستاد و آورد زودهمان رستم از گنج آراسته..........نخواهد شدن سیر از خواستهکه رستم فراز آورید آن به رنج.......ز شاهان و گردنکشان یافت گنج شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۸... به زابل شود نزد سالار نیوبه رستم رساند از این آگهیکه با بیم شد تخت شاهنشهی ...================================================================فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۴... کزین نامداران فرخ نژادیکی نزد رستم برید آگهیکزین ترک شد مغز گردان تهی ... ================================================================فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۵... میان جوان را نبود آگهیبماند از هنر دست رستم تهیدو شیراوژن از جنگ سیر آمدند ... ================================================================فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸... به کاووس کی تاختند آگهیکه تخت مهی شد ز رستم تهیز لشکر برآمد سراسر خروش ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶... به کام دلیران ایران شودکسی نزد رستم برد آگهیازین کودک شوم بی فرهی ...... به ماچین و چین آمد این آگهیکه بنشست رستم به شاهنشهیهمه هدیه ها ساختند و نثار ... ================================================================فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۵... زمان تا زمان آگهی خواه نوبجایی که رستم بود پهلوانتو ایمن بخسپی بپیچد روان ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶... ورا پیش ازین آگهی داده اممگر رستم زال را با سپاهسوی ما فرستد بدین رزمگاه ...================================================================فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۸... همه زار و با درد غمخوارگانشما را ز رستم نبود آگهیمگر مغزتان از خرد شد تهی ...================ شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶... به فرمان بران بر درم ریختندپس آن صورت رستم گرزدارببردند نزدیک سام سوار ...... نشسته چنان چون بود تار و پودپس آن پیکر رستم شیرخوارببردند نزدیک سام سوار ...================================================================فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷... به یک گوشه تخت دستان نشستدگر گوشه رستمش گرزی به دستبه پیش اندرون سام گیهان گشایفرو هشته از تاج پر همای... نه از سام و نز شاه با تاج و فرمن و رستم و اسب شبدیز و تیغنیارد برو سایه گسترد میغ ...================================================================فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۱... که جفت تو بادا مهی و بهیچنین گفت رستم به دستان سام که من نیستم مرد آرام و جام ...================================================================فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳... سواری پدید آمد از تخم سام که دستانش رستم نهادست نامبیامد بسان نهنگ دژم ...================================================================فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۴... که زین بر زمانه چه خواهد رسیدبه رستم چنین گفت دستان سام که شمشیر کوته شد اندر نیام ...================================================================فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷... که زاینده را بر تو باید گریستچنین داد پاسخ که من رستممز دستان و از سام و از نیرمم ... ================================================================فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶... که تنگ اندر آمد ز دیوان سپاهبفرمود تا رستم زال زرنخستین بران کینه بندد کمر ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۲... تو کردی تن گرگ را خاک جایتو باشی به هر نیک و بد رهنمایچو آمد سپاه و پشوتن فراز ...فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳... بران روی دژ بر ستاره بزدچو پیدا شد از هر دری نیک و بدبزد بر در دژ دو دار بلند ...فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۵... به نام جهان داور این را بخوانکه او داد بر نیک و بد دستگاهخداوند خورشید و تابنده ماه ...فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۶... سر بخت او گیتی افروز گشتبد و نیک هر دو ز یزدان بودلب مرد باید که خندان بود ... فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷... بیابد بدان گیتی اندر بهشتبد و نیک بر ما همی بگذردچنین داند آن کس که دارد خرد ... فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱... به مردی مرا سال بسیار گشتبد و نیک چندی بسر بر گذشترسیدم به دیوان مازندران ...فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۳... به یزدان پناه و به یزدان گرایکه اویست بر نیک و بد رهنمایفردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱... به شاهی برافراخت فرخ کلاهبدانست جاماسپ آن نیک و بدکه آن پادشاهی به بهمن رسد ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱... چنین گفت کز کار اسفندیارز نیک و بد گردش روزگارهمه یاد دارید پیر و جوان ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۲... مرا زان سخن دل پرآزار بودتو بودی به نیک و بد اندر میانز من سود دیدی ندیدی زیان ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱... ز چیزی که رفتی به گرد جهاننبودی بد و نیک ازو در نهانبه گیتی به جز داد شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰... همان زیور نامداران بودبداند بد و نیک مرد خردبکوشد به داد و بپیچد ز بد ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۴... فزونی نجست آنک بودش خردبد و نیک بر ما همی بگذردخداوند گیتی فریدون کجاست ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴... بدین پرخرد موبدان داد و گفتکه نیک و بد از من نباید نهفتمیان سخنها میانجی بوید ...... پراگنده شد موبد اندر جهاننماند ایچ نیک و بد اندر نهانبران پر خرد کارها بسته شد ... فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود... چو بنشست شاپور با سوفزایفراوان زدند از بد و نیک رایبدو داد پس نامه شهریار ... فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان... کزویست نیک و بدویست کامازو مستمندیم وزو شادکام ...... ولیکن ز دستور باید شنیدبد و نیک بی او نیاید پدیدهر آنکس که آید بدین بارگاه ...... پراگنده کاراگهان در جهانکه تا نیک و بد زو نماند نهانهمه روی گیتی پر از داد کرد ...... ازین کار بر دیگر آیین بدندبد و نیک با کارداران بدیجهان پیش اسب سواران بدی ...... همی گرد لشکر بگشتی به راههمی داشتی نیک و بد را نگاهز کار جهان آگهی داشتیبد و نیک را خوار نگذاشتیز لشکر کسی کو به مردی به راه ...... کلاه و کمان و کمند و کمربد و نیک با مرده بودی به خاکنبودی به از مردم اندر مغاک ...فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر... سیوم یار باید بهنگام کارز نیک وز بد برگرفتن شمارچهارم که مانی بجا کام را ...….به نیک و بد او را بود دست رسنیازد به کین و به آزرم کس ... فردوسی » شاهنامه » پادشا شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲ ... جهانی بران جنگ نظاره بود به فرمان یزدان نیکی فزای که اویست بر نیک و بد رهنمای چو ایران و توران به آرام گشت ... ... بپرسد که او از توداناترست بهر نیک و بد بر تواناترست همین پرگناهان که پیش تواند ... ... به یزدان بگویم نه با کودکی که نشناسد او بد ز نیک اندکی همه کار یزدان پسندیده ام ... ... اگر سال را چند بالا نبود جهان را سپردم به نیک و به بد نه آن را که روزی به من بد رسد ... شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...